ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı
ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

پاش وایسا

این مطلب توسط نویسنده‌اش رمزگذاری شده است و برای مشاهده‌ی آن احتیاج به وارد کردن رمز عبور دارید.

تو که بی‌وفا نبودی

تو که بی وفا نبودی

گفتی پیشت می‌مونم

عزیزم خدا نگهدار

میریو اینو می دونم

عزیزم میری می دونم

عزیزم میری می مونم

ولی بدون بی تو هرگز

دیگه من زنده بمونم

بعد رفتنت گلم

بی تو من تلف می شم

می دونم می‌میرمو

توی غصّه غرق می‌شم

اسم رفتنو نیار

دلمو تو خون نکن

وای خدا وقتش رسیده

اونو از من جدا نکن


کاری از ترنّم(م.س)

دوباره نمی‌خوام

دوباره نمی‌خوام

مدرسه‌ی راضیه رو ببینم

یه عمره نمره‌ی بدی می‌گیرم

تو خواب همش دارم کابوس می‌بینم

نمی‌تونم رو نیمکتاش بشینم

دوباره نمی‌خوام

این مانتوی گشادو من بپوشم

چه رنگ بدی داره این روپوشم

انگار یه بارِ سنگینه رو دوشم

بازم دوباره

خانم امتحان گرفته

دوباره برگه‌ام بوی تَک گرفته

کسی نفهمید، نمره‌م چی بوده

دلیل یک زنگ گریه‌ام، چی بوده


کاری از ترنّم(م.س)

بغض

این شعر رو با حالت رپ بخونید


بابا باغت آباد بیا منو درکم کن

نگو تو سالن واستادی خانم حرکت کن

تو حقوق میگیری واسه این که کمکم کنی

پایینو نگاه نکن چشم پر آبمو ببین

اگه نیازمند بودی تو هم میشدی یه کنه

ببین اسم بدبخت روی پیشونی منه

خیلی عصبانیم یه کینه ی طولانیه توم

چرا اون با مانتوی گشاد و چادر بره تو

همینا می تونه دانش آموزا رو تیر کنه

حدس زدی تیرش یه روز به تو گیر کنه

تا که میرسه به من بدبخت آواره

میگه الآن؟ نه باشه بعد، وقت ناهاره

بیا کار خیری بکن توی روزت

کوشاهاتو نمیخوای بذاری توی موزه

نگو سرم شلوغه تو برو فردا بیا

همه چیزو کامل کن وبعد فردا بیا

باسه نمره دادن دقت کن به توانایی

باید داشته باشی مثبت بیستایی

نمی خوام داد بزنم ،الکی شلوغ بکنم

بگو بیستارو من از کجا جم و جور کنم


کاری از ترنّم(م.س)

خواسته

آهنگ be with you از انریکه هم قشنگه.

اگه آهنگای دیگه اش رو دارید، بذارید ممنون میشم.

قشنگاشو بذارید ها.


نوشته اش رو تو ادامه مطلب گذاشتم.

ادامه مطلب ...

سپاس

سپاس از کسانیکه از من متنفرند، آنها مرا قویتر میکنند.

ممنون از کسانیکه مرا دوست دارند، آنان قلب مرا بزرگتر میکنند.

تشکر از کسانیکه مرا ترک می کنند، آنان به من می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست.

تشکر از کسانیکه با من می مانند، آنان به من معنای دوست داشتن واقعی را نشان می دهند.

آهنگ

من آهنگ {یکی هست} از پاشایی رو خیلی دوست دارم.


دانلود این آهنگ


شما چه طور؟

جوک

بیاید یکم چیزای خنده دار بذاریم.

جوک و طنز بذارید حتی اگه قدیمی بودن.

به خدا خسته شدم از این همه غصه.

ادامه مطلب ...

خوابگاه

شب خوابگاه دخترانسکانس اول  

(دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.)

شبنم:ِ وا!… خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه: خـدا منـو می کشـت این روزو نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد.)

شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟

لالـه: چی می خواســتی بشـه؟ امروز نـتیجه ی امتـحان <آناتومی!!!> رو زدن تــو بُــرد.

منــی که از ۶ مـاه قبـلش کتابامـو خورده بــودم، مـنی که بـه امیـد ۲۰ سر جلـسه ی امتحــان نشـسته بودم، دیــدم نمــره ام . . .

!!!!

شـده ۱۹!!!!!! ( بر شـدت گریه افزوده می شــود)
شبنم: (او را در آغــوش می کشـد) عزیـزم… گـریه نـکن. می فهـممت. درد بـزرگیــه! (بغـض شبنم نیز می ترکـد) بهتـره دیگـه غصه نخـوری و خودتـو برای امتحـان فـردا آمـاده کنـی. درس سخت و حجیــمیـه. می دونی کـه؟

لالـه: (اشک هایش را آرام آرام پـاک می کنـــد) آره. می دونـم! امـا من اونقــدر سـر ماجـرای امـروز دلم خـون بـود و فقط تونـستم ۸ دور بخـونم! می فهـمی شبنم؟فقط ۸ دور… (دوبـاره صـدای گریـه اش بلـند می شود) حالا چه جــوری سرمـو جلوی نـازی و دوستـاش بلـند کنـم؟!!

شبنم: عزیزم… دیگــه گریه نکن. من و شهــره هم فقط ۷ – ۸ دور تـونســتیم بخـونیم! ببـین! از بـس گریه کردی ریـمل چشمــای قشـنگ پاک شـد! گریـه نکن دیـگه. فکـر کردن به ایـن مســائل کـه می دونـم سخــته، فایده ای نـداره و مشــکلـی رو حـل نـمی کنـه.

لالـه: نـمی دونـم. چـرا چنـد روزیـه که مثـل قدیم دلـم به درس نـمیره. مثـلاً امـروز صبــح، ساعـت ۷:۳۰بیـدار شـدم. باورت مـیشه؟!

(در همیــن حال، صـدای جیــغ و شیـون از واحـد مجـاور به گوش می رسـد. اسـترس عظیـمی وجـودِ شبنم و لالـه را در بر می گیــرد! دخـتری به نـام «فرشــته» با اضـطراب وارد اتـاق می شـود.)

شبنم: چی شـده فرشــتـه؟!

فرشــته: (با دلهــره) کمـک کنیـد… نـازی داشت واسـه بیــستمـین بـار کتــابشـو می خـوند که یـه دفعــه از حـال رفت!

شبنم: لابــد به خـودش خیلی سخــت گرفته.

فرشــته: خب، منــم ۱۹ بـار خونـدم. این طـوری نـشدم! زود باشیــد، ببـریـمش دکتــر.

(و تمــام ساکنـین آن واحـد، سراسیـمه برای یاری «نــازی» از اتـاق خارج می شـونـد. چـراغ ها خامـوش می شود.)

شـب – خوابــگاه پســران – سکــانـس دوم:

(در اتـاقی دو پـسر به نـام های «مهـدی» و «آرمــان» دراز کشــیده انـد. مهـدی در حال نصـب برنـامه روی لپ تـاپ و آرمـان مشغــول نوشــتـن مطالبی روی چـند برگـه است. در هـمین حـال، هم واحدی شـان، «میـثــاق» در حـالی که به موبایـلش ور می رود وارد اتــاق می شـود)

میثـــاق: مهـدی… شایـعه شـده فـردا صبــح امتـحان داریـم.

مهـدی: نـه! راســته. امتـحان پایــان تــرمه.

میثــاق: اوخ اوخ! مــن اصـلاً خبـر نـداشـتم. چقـدر زود امتـحانا شـروع شــد.

مهـدی: آره… منــم یه چنـد دقـیقه پیـش فهمـیدم. حالا چیــه مگـه؟! نگـرانی؟ مگـه تو کلاسـتون دختـر نداریـد؟!

میثــاق: مـن و نـگرانی؟ عمــراً!! (بـه آرمــان اشــاره می کنـد) وای وای نیگــاش کـن! چه خرخـونیــه این آقـا آرمـان! ببیــن از روی جـزوه های زیـر قابلمــه چه نـُـتی بـر می داره!!

آرمـــان: تـو هم یه چیزی میگــیا! ایـن برگـه های تقـلبه کـه ۱۰ دقیـقــه ی پیـش شـروع به نـوشتـنــش کردم. دختــرای کلاس مـا که مثـل دختـرای شما پایـه نیســتن. اگـه کسی بهت نـرسوند، بایــد یه قوت قلــب داشته باشی یا نـه؟ کار از محکـم کاری…

مـهدی: (همچــنان که در لپ تاپــش سیــر می کنـد) آرمــان جـون… اگه واسـت زحمـتی نیست چنـد تا برگـه واسه مـنم بنـویس. دستـت درست!

در همیـن حــال، صـدای فریـاد و هیاهـویی از واحـد مجـاور بلـند می شود. پسـری به نـام «رضـا» با خوشحـالی وسط اتـاق می پـرد)

میـثــاق: چـت شده؟ رو زمــین بنـد نیـستی!

رضــا: فرانسه همین الان دومیشم خورد!!!

مهـدی:اصلا حواسم نبود….. .!!!

و تمــام ساکنیـن آن واحـد، برای دیـدن ادامـه ی مسـابقـه به اتاق مجـاور می شتـابنـد. چراغ هـا روشــن می مانند


خیلی باحال بود نه؟ 

اینم گذاشتم که هی نگین هیچی نمیذاری 

قابل توجه بعضی ها