ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı
ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

ایام امتحانات!!

یه دوستی داشتم که اصلا اهل این سوسول‌بازیا و تقلب و این حرفا نبود. یه روز قبل از امتحان یه چاقو میزاشت جیبش میرفت دم خونه‌ی استاد

ما شالله الان مهندس قابلی هم شده...


زمزمه های دانشجویان شب قبل از امتحان:

خب!

این که نمیاد...

اینم که بلدم...

دیگه وقت خوابه...



لامصب موقع درس خوندن پرزهای موکت هم واسه آدم جذاب می شه. دوست داری ساعت ها بشینی بهشون نگاه کنی!



خدایا!!!

خدایا چرا خشتک این پنگوئن ها رو انقدر پایین آفریدی؟! نمی تونن راحت راه برن خب!!!

تبلیغات!!!

 کی اشکاتو پاک میکنه شبا که غصه داری؟

*مدرسان شریف*

دست رو موهات کی میکشه وقتی منو نداری؟

*مدرسان شریف*

شونه ی کی مرحم هق هقت میشه دوباره؟

*مدرسان شریف*

فحش!!

 وقتی تو ماشینید فحش ندید در برید!

ما یه بار فحش دادیم خوردیم به ترافیک...!

:|

:|

اصن یه وضــــــــــــــــی!!!

گویش های متفاوت دختران!!

 گویش دختران در سال 81: عزیزم ، عشقم چرا ناراحتی؟ قربونت برم


گویش دختران در سال 86: عزیزم، عشقم چرا ناراحنی؟ قلبونت برم


گویش دختران در سال 91: عجیجم، عجقم چلا نالاحتی؟ قلبونت بلم


گویش دختران در سال 96: دیبیلیم، عولوپولو، بیلی بولونات!!

صرف فعل «مردن» در فرهنگ غنی ما!!!!!

برو بمیر : برو گمشو !

بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !

می میرم برایت : عاشقتم !

می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟

مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟

نمردیم و ... : بالاخره اتفاق افتاد !

مردیم تا ... : صبرمان تمام شد !

مرده : بی حال !

مردنی : نحیف و لاغر !

مردم : خسته شدم!

من بمیرم ؟ : راست می گویی

عدم امنیت!!!!!

عدم امنیت یعنی چه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

یعنی در دستشوییی حضور یافته باشی که فاصله سنگ توالت تا در بیش از یک متر بوده و در قفل نداشته و از همه بدتر که رو به بیرون باز شود!!!!

چه احساسی بهت دست میده؟؟؟؟؟؟؟؟ 

ترجمه «عمو سبزی فروش »به انگلیسی

Uncle vegetable seller
Oh ye


Uncle vegetable seller
OH ye


Do you have vegetable?
Oh ye


I want a lemon
Oh ye


I want you alone
Oh ye


Uncle vegetable seller
Oh ye


I want a cherry
Oh ye


Your strawberry
Oh ye


Uncle vegetable seller
Oh ye


I want coconate
Oh ye


Can I spank your butt?
Oh ye

تبـــــــــریک دختــــــــــرا!!!

روز عزیزای دل بابا ؛

ناموس داداشا ؛

هووی مامانا ؛

جیگر بچه محلا ؛

عامل انحراف پسرا ؛

دخی منگولا ؛

جینگیل مینگولا ؛

روز ما دختر خوشگلا مبارک...

خوابگـــاه پســــران و دختـــــران - طنـــــــــــز

شب، خوابـگاه دخــتـران، سکـانس اول: 

 

 دخــتر «شبنم» نامی با چـند کتـاب در دسـتش وارد واحــد دوستش «لالـه» می شود و او را در حــال گریه می بیــنـد.

شبنم: واا..! خاک بـرسرم! چــرا داری مثــل ابـر بهـار گریـه می کـنی؟!

لالـه: خـدا منـو می کشـت این روز و نـمی دیدم. (همچـنان به گریـه ی خود ادامــه می دهـد). 


شبنم: بگـو ببـینم چی شـده؟

ادامه مطلب ...

تصــــاویر جالــــب از حیــوانـــــات

ســـلام دوســتای خوبــــــــم 

 ببخشیـــــد که چد وقته که پستی نذاشتم راستش حســــــــابی گرفتار بودم.  راستی حسابـــــــی دلــــم  براتون و روزای مدرسه و جلفــــــبازیامـــون تنـــــــگ شده 

 

 اینــــا عکسایین از حیوانات که بنظــرم جالب اومدن امیــــدوارم شمام ازشون خوشتون بیــــاد 

 

 

به به!!!! چـــه محبــــت گــرمی!!!!!  

 

 

 

ارشـــــد خانـــــواده!! یک مرد با چنــــــــدین همســـر!!!!  

 

  

وااااااااای خدا!!!!! عکســـای حموم این گربه نازنازی رو ببین!!!! 

 

 

 

 

 

 

تصویــــر واژگــون!!!!!  

 

 

وااااااااااای به این میگـــــن یه بی محلــــی حسابـــــــــــی!!!!!!!!  

 

 

 

واااااااااای چه سگ مهربـــــونی!!!!!!!  

 

 

بدون شـــــــــرح!!!!!!! 

مملکته داریم؟؟ (طنز)

فقط 1% جمعیت دنیا رو داریم، اون‌وقت 30% کشته‌های سوانح هوایی دنیا ایرانی‌اند، مملکته داریم؟

*****

سوار هواپیما بشی انگار سوار عزرائیل شدی؛ اصفانیا راس میگن که دیگه بلیط دوطرفه رفت و برگشت بخری ریسک داره، باید فقط یه‌طرفه خرید که ضرر توش نباشه! مملکته داریم؟

*****

ساعت دوازده شب چنان برفی اومد که نگو، بعد یهو ابرا رفتن برفا آب شد کم مونده بود خورشیدم نصفه شبی طلوع کنه... مملکته داریم؟

 

******

 

بچه‌ها دور هم جمع شدن مثلا دارن می‌جنگن، بهشون می‌گم اسم چند تا
پهلوان ایرانی رو بگین، می‌گن: اسپایدرمن، جومونگ، مختار! مملکته
داریم؟

 

******

 

پول شارژ باطری موبایلمون از پول کارت شارژش بیشتر میشه، مملکته
داریم؟

******

پلوپز خریدم، ساخت ایران روش نوشته «اتوماتیک» ولی توی دفترچه‌اش نوشته: اگه ته‌دیگ قهوه‌ای کمرنگ دوست دارین نیم ساعت، قهوه‌ای پررنگ 45 دقیقه و قهوه‌ای تیره یک ساعت صبر کنین و بعد پلوپز رو خاموش کنین! مملکته داریم؟

******

می‌ریم تو مغازه می‌پرسیم آقا شارژ دوتومنی ایرانسل چند؟ مملکته داریم؟

 

******

صندوق پیشنهادات و انتقادات گذاشتن تو بیمارستان، پره پوله. مملکته داریم؟

 

******

مدیر باغ وحش پارک ارم تهران گفته مرگ ببر سیبری ممکن است ناشی از مصرف «گوشت خر» باشد. یعنی ما از ببر هم پوست کلفت‌تریم؟! مملکته داریم؟

 

******

زنگ زدم (سامانه هواگو) برای هواشناسی، میگه هوا هم اکنون صاف تا قسمتی ابری همراه با افزایش ابر، وزش باد و گردوغبار، با بارش پراکنده برف و باران و مه صبحگاهی. مملکته داریم؟

******

ماشین صفر رو از کمپانی تحویل گرفتیم، تا برسیم پمپ بنزین، بنزینش تموم شد؛ مملکته داریم؟

******

رفتم کلانتری میگم گوشیم رو گم کردم. میگه کجا گم گردی؟ میگم پارک. میگه چرا رفتی پارک؟؟؟؟ مملکته داریم؟

 

******

دختر 11 ساله به مامانش میگه: "آخه تو از عشق چی می‌دونی؟"، مملکته داریم؟

 

******

ساعت ۴ صبح از ایرانسل اس‌ام‌اس اومده: با شارژ ۹۹۹۹ تومان دیگر، برنده‌ی ۱۵۰ تومان شارژ هدیه خواهید شد! مملکته داریم؟

 

******

دانشگاه می‌زنن شروع سال تحصیلی یک مهر، استاداش بیست مهر میان، دانشجوهاش یه ماه بعدش! مملکته داریم؟

 

******

آمار جراحی بینی انجام شده در تهران 23 برابر کل قاره آسیا است، مملکته داریم؟

 

******

با هر کی دوست می‌شیم، همون هفته تولدشه. مملکته داریم؟

 

******

پوشک‌ِ بچه از غذایِ بچه گرون‌تره! مملکته داریم؟

 

******

یه میلیون وام میخوایم بگیریم، میگن ده میلیون پول باید تو حسابت باشه! مملکته داریم؟

******

 

مسئول خوابگاه میگه چرا دیر اومدی؟ میگم کلاس زبان بودم مامانم در جریان
هست. میتونین زنگ بزنین بپرسین.. میگه از کجا معلوم؟ شاید خودت و مامانت از قبل با هم هماهنگ کرده باشین!!! مملکته داریم؟

 

******

اس‌ام‌اس خالی ارسال می‌کنی انگلیسی حساب می‌کنن، مملکته داریم؟

 

*******

همین روزهاست که گداها با یه دستگاه کارت‌خوان بیفتن دنبالمون! مملکته داریم؟

 

*******

دزدگیر ماشینمو دزدیدن! مملکته داریم؟

 

******

 

طرف سر هیچ‌کدوم از کلاس‌های دانشگاه نمیره اما هر ترم سر کلاس تنظیم
خانواده بدون غیبت حاضر می‌شه! مملکته داریم؟

 

******

یارو دیگه تو خیابون نون جلو پاش میبینه بوس نمیکنه بزاره کنار،
برمیداره میخوره! مملکته داریم؟

 

******

 

دوتا تیشرت خریدم یکی دو ایکس لارج یکی اسمال.جفتشم اندازمه. مملکته
داریم؟

 

*******

 

تور هشت روزه مالزی ویژه ایام محرم! مملکته داریم؟

 

*******

یکی از راه های رسیدن به خدا ؛ هواپیمایی ایران است!! مملکته داریم؟

 

*******

 

عتیقه و اشیای باستانی رو عوض اینکه سازمان میراث فرهنگی کشف کنه، نیروی
انتظامی کشف می‌کنه! مملکته داریم؟

 

*******

هر بلای طبیعی که سر خارجی‌ها بیاد عذاب الهیه، ولی هر بلای طبیعی که سر ایرانی‌ها بیاد امتحان الهی! مملکته داریم؟

   
 

این دیگه چه وضعیه؟؟؟؟؟

با این وضعی که من میبینم چند سال دیگه
 

دو تا پسر دارن حرف میزنن
رضا : علی جون ابرو هاتو خیلی ناز برداشتی
علی : قربونت برم الهی ، پیش همون آقا کریم رفتم
رضا : کریم ،کدوم کریم ؟
... علی: بابا کریم بلونده . همون آرایشگره که موهاشو مش استخونی میکنه
 

 

دو تا دختر دارن حرف میزنن
ژیلا : مرجان به اون سیبیل زنونت قسم وقتی لیلا اسمتو آورد می خواستم با چاقودسته شاخیه دو تیکه اش کنم
مرجان : ای ول بابا خیلی خانومی ، ولی ولش کن اینها مرام ندارن . سگو نباس با چاقو زد ....

میدونی اسمت به ژاپنی چی میشه؟؟

اسمتون به ژاپنی چی میشه؟؟ با استفاده از معادل سازی انگلیسی به ژاپنی میتونید متوجه شین اسم شما به ژاپنی چجوری خونده میشه…


A – ka
B – tu
C – mi
D – te
E – ku
F -l u
G – ji
H – ri
I – ki
J – zu
K – me
L – ta
M – rin
N – to
O – mo
P – no
Q – ke
R – shi
S – ari
T – s
U – do
V – ru
W – mei
X – na
Y – fu
z – zi

لینک زیر هم اسمتون رو به ژاپنی می نویسه ... یا هر چیز دیگه ای رو

http://lexiquetos.org/nombres-japones/

نامه عاشقانه خیلی جالب - حتماتا آخربخونید

نامه یک پسر عاشق به دختر مورد علاقه اش، لطفا تا آخرشو بخوانید تا متوجه عشق پسر به دختر مورد علاقه اش شوید. 

 

1- محبت شدیدی که صادقانه به تو ابراز میکردم


2- دروغ و بی اساس بود و در حقیقت نفرت من نسبت به تو


3- روز به روز بیشتر می شود و هر چه بیشتر تو را می شناسم


4- به پستی و دورویی تو بیشتر پی میبرم و


5- این احساس در قلب من قوت میگیرد که بالاخره روزی باید


6- از هم جدا شویم و دیگر من به هیچ وجه مایل نیستم که


7- شریک زندگی تو باشم و اگرچه عمر دوستی ما همچون عمر گلهای بهار کوتاه بود اما


8- توانستم به طبیعت پست و فرومایه تو پی ببرم و


9- بسیاری از صفات ناشناخته تو بر من روشن شد و من مطمئنم


10- این خودخواهی ، حسادت و تنگ نظری تو را هیچ کس نمیتواند تحمل کند و با این وضع


11- اگر ازدواج ما سر بگیرد ، تمام عمر را


12- به پشیمانی و ندامت خواهیم گذراند . بنابراین با جدایی ازهم


13- خوشبخت خواهیم بود و این را هم بدان که


14- از زدن این حرفها اصلا عذاب وجدان ندارم و باز هم مطمئن باش


15- این مطالب را از روی عمق احساسم مینویسم و چقدر برایم ناراحت کننده است اگر


16- باز بخواهی در صدد دوستی با من برآیی . بنابراین از تو میخواهم که


17- جواب مرا ندهی . چون حرفهای تو تمامش


18- دروغ و تظاهر است و به هیچ وجه نمیتوان گفت که دارای کمترین


19- عواطف ، احساسات و حرارت است و به همین سبب تصمیم گرفتم برای همیشه


20- تو و یادگار تلخ عشقت را فراموش کنم و نمتوانم قانع شوم که


21- تو را دوست داشته باشم و شریک زندگی  تو باشم .

و در آخر اگر میخواهی میزان علاقه مرا به خودت بفهمی از مطالب بالا فقط شماره های فرد را بخوان!!!

یه داستان عشقی و رمانتیک

وقتی سر کلاس درس نشسته بودم تمام حواسم متوجه دختری بود که کنار دستم نشسته بود و اون منو "داداشی" صدا می کرد .
به موهای مواج و زیبای اون خیره شده بودم و آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه . اما اون توجهی به این مساله نمیکرد .
آخر کلاس پیش من اومد و جزوه جلسه پیش رو خواست . من جزومو بهش دادم .بهم گفت:"متشکرم".
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
تلفن زنگ زد .خودش بود . گریه می کرد. دوستش قلبش رو شکسته بود. از من خواست که برم پیشش. نمیخواست تنها باشه. من هم اینکار رو کردم. وقتی کنارش رو کاناپه نشسته بودم. تمام فکرم متوجه اون چشمهای معصومش بود. آرزو میکردم که عشقش متعلق به من باشه. بعد از 2 ساعت دیدن فیلم و خوردن 3 بسته چیپس ، خواست بره که بخوابه ، به من نگاه کرد و گفت :"متشکرم " .
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
روز قبل از جشن دانشگاه پیش من اومد. گفت :"قرارم بهم خورده ، اون نمیخواد با من بیاد" .
من با کسی قرار نداشتم. ترم گذشته ما به هم قول داده بودیم که اگه زمانی هیچکدوممون برای مراسمی پارتنر نداشتیم با هم دیگه باشیم ، درست مثل یه "خواهر و برادر" . ما هم با هم به جشن رفتیم. جشن به پایان رسید . من پشت سر اون ، کنار در خروجی ، ایستاده بودم ، تمام هوش و حواسم به اون لبخند زیبا و اون چشمان همچون کریستالش بود. آرزو می کردم که عشقش متعلق به من باشه ، اما اون مثل من فکر نمی کرد و من این رو میدونستم ، به من گفت :"متشکرم ، شب خیلی خوبی داشتیم " .
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
یه روز گذشت ، سپس یک هفته ، یک سال ... قبل از اینکه بتونم حرف دلم رو بزنم روز فارغ التحصیلی فرا رسید ، من به اون نگاه می کردم که درست مثل فرشته ها روی صحنه رفته بود تا مدرکش رو بگیره. میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون به من توجهی نمی کرد ، و من اینو میدونستم ، قبل از اینکه کسی خونه بره به سمت من اومد ، با همون لباس و کلاه فارغ التحصیلی ، با گریه منو در آغوش گرفت و سرش رو روی شونه من گذاشت و آروم گفت تو بهترین داداشی دنیا هستی ، متشکرم.
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
نشستم روی صندلی ، صندلی ساقدوش ، اون دختره حالا داره ازدواج میکنه ، من دیدم که "بله" رو گفت و وارد زندگی جدیدی شد. با مرد دیگه ای ازدواج کرد. من میخواستم که عشقش متعلق به من باشه. اما اون اینطوری فکر نمی کرد و من اینو میدونستم ، اما قبل از اینکه بره رو به من کرد و گفت " تو اومدی ؟ متشکرم"
میخوام بهش بگم ، میخوام که بدونه ، من نمی خوام فقط "داداشی" باشم . من عاشقشم . اما... من خیلی خجالتی هستم ..... علتش رو نمیدونم .
سالهای خیلی زیادی گذشت . به تابوتی نگاه میکنم که دختری که من رو داداشی خودش میدونست توی اون خوابیده ، فقط دوستان دوران تحصیلش دور تابوت هستند ، یه نفر داره دفتر خاطراتش رو میخونه ، دختری که در دوران تحصیل اون رو نوشته. این چیزی هست که اون نوشته بود :
" تمام توجهم به اون بود. آرزو میکردم که عشقش برای من باشه. اما اون توجهی به این موضوع نداشت و من اینو میدونستم. من میخواستم بهش بگم ، میخواستم که بدونه که نمی خوام فقط برای من یه داداشی باشه. من عاشقش هستم. اما .... من خجالتی ام ... نمی‌دونم ... همیشه آرزو داشتم که به من بگه دوستم داره. ....
ای کاش این کار رو کرده بودم ................."

خاطرات یک تازه عروس

دوشنبه
الان رسیدیم خونه بعد از مسافرت ماه عسل و تو خونه جدید مستقرشدیم.
خیلی سرگرم کننده هست این که واسه ریچارد آشپزی می‌کنم . امروز می‌خوام یه جور کیک درست کنم
که تو دستوراتش ذکر کرده 12 تا تخم مرغ رو جدا جدا بزنین ولی من کاسه به اندازه‌ی کافی نداشتم واسه‌ی همین مجبور شدم 12 تا کاسه قرض بگیرم تا بتونم تخم مرغ‌ها رو توش بزنم .

سه‌شنبه
ما تصمیم گرفتیم واسه‌ی شام سالاد میوه بخوریم . در روش تهیه‌ی اون نوشته بود « بدون پوشش سرو شود
» (dressing= لباس ، سس‌زدن) خب من هم این دستور رو انجام دادم ولی ریچارد یکی از دوستاشو واسه شام آورده بود خونه مون . نمی‌دونم چرا هر دو تاشون وقتی که داشتم واسه‌شون سالاد رو سرو می‌کردم اون جور عجیب و شگفت‌زده به من نگاه می‌کردن.

چهارشنبه
من امروز تصمیم گرفتم برنج درست کنم و یه دستور غذایی هم پیدا کردم واسه‌ی این کار که می‌گفت قبل از دم کردن برنج کاملا شست‌وشو کنین.
پس من آب‌گرم‌کن رو راه انداختم و یه حموم حسابی کردم قبل از این که برنج رو دم کنم . ولی من آخرش نفهمیدم این کار چه تاثیری تو دم کردن بهتر برنج داشت . 

ادامه مطلب ...

حافظ نامه (طنز)

نیمه شب پریشب گشتم دچار کابوس/ دیدم به خواب حافظ توی صف اتوبوس

گفتم: سلام حافظ گفتا علیک جانم / گفتم: کجا روی؟ گفت والله خود ندانم

گفتم: بگیر فالی گفتا نمانده حالی / گفتم: چگونه‌ای؟ گفت در بند بی خیالی

گفتم: که تازه تازه شعر وغزل چه داری ؟ / گفتا: که می‌سرایم شعر سپید باری

گفتم: ز دولت عشق گفتا که : کودتا شد / گفتم: رقیب! گفتا: او نیز کله پا شد

گفتم: کجاست لیلی؟ مشغول دلربایی؟ / گفتا: شده ستاره در فیلم سینمایی

ادامه مطلب ...

خدایا!!!!!!

.....خدایا ....

خیلی ها دلمو شکستن ؛ دیگه تحمل ندارم !

شب بیا باهم بریم سراغشون ....

من نشونت میدم ؛

تو ببخششون ... !!! 

 

 

****** 

 

خدا جان... 


بی خیال قوانین طبیعت... 


باور کن این روزها افتادن آدمها، تقصیر جاذبه ی زمین نیست...!

زنی که 11 سال از عمر خود را باردار بوده است

 خانم "میشل دوگار" 41 ساله هم اکنون دارای 10 پسر و 7 دختر است که دو جفت دو قلو هم در میان فرزندان وی دیده می‌شوند.
وی با خنده می‌گوید:" 3 کودک ما در ژانویه و 3 کودک در دسامبر متولد شده‌اند. این دو ماه ماه‌های پرکاری برای تدارک مراسم برای ما هستند".
بزرگ‌ترین فرزند دوگارها به نام "جاش" 20 سال سن دارد و کوچک‌ترین آن‌ها "جنیفر" 9 ماهه است.
این خانواده که رشد جمعیت آن‌ها از سرعت زیادی برخوردار است در "تانتیتاون" در شمال غربی "آرکانزاس" و در خانه‌ای 7 هزار متری زندگی می‌کنند. همه فرزندان که نام همه آن‌ها با حرف "j" آغاز می‌شود در خانه درس می‌خوانند.
ادامه مطلب ...