ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı
ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

بی عنوان

یه پسر و دختری سالیان سال عاشق همدیگه
بودن و میخواستن با هم ازدواج کنن
اما این وسط یه مشکل وجود داشت
اونم اینکه دختره به پسره خیانت میکنه
و با یه پسر دیگه ازدواج میکنه
پسره وقتی که میفهمه قلبش میشکنه
و تصمیم میگیره خودکشی کنه
واسه همین 30 میلی لیتر بنزین
به خودش تزریق میکنه!
اما دوستاش قبل از اینکه بمیره
میرسوننش بیمارستان....
خلاصه چند روزی تو بیمارستان بستری
بوده تا اینکه یه روز همون
دختره با کمال پررویی میاد ملاقات پسره
پسره که بعد از اون ماجرا افسردگی گرفته بوده ،
وقتی چشمش به دختره میافته یه چاقو ورمیداره
و میافته دنبالش حالا پسره بدو......دختره بدو
تا اینکه پسره بالاخره دختر رو میگیره
چاقو رو میبره بالای سرش و تا میاد بزنه...
....
....
....
که بنزین تموم میکنه !!! هیچی دیگه همون جا خاموش میشه
نظرات 4 + ارسال نظر
sajjadno1 سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 17:16 http://www.forum.no1-phone.ir

سلام وبلاگ قشنگی دارین..
ممنون میشم به انجمنم سری بزنید و توش عضو شین http://www.forum.no1-phone.ir
:)

mona سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 17:32 http://3noghtestan.blogsky.com

in kara chie ba bache haye mardom mikoni??????

من که کاری نکردم!!!

mahan سه‌شنبه 5 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 22:14 http://3tofangdar.blogsky.com

نمک...نمک...نمک
شور شد زندگیمون دیگه...بس کن عشقم

خودمونیم...من چقد تازگیا راحت حرف میزنم...خاک بر سرم!!

وااااااااااااااای خدا!
حواست باشه ازین به بعد باهام سرسنگین حرف بزنی!

رابین جمعه 8 شهریور‌ماه سال 1392 ساعت 02:14

چه شیک رفتیم سرکار

آره دیگه!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد