ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı
ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

قصه آش ناصرالدین شاه

یاد خانم فرهمند افتادم و اون آش مریم!

یادش به خیر!




ناصرالدین شاه سالی یکبار آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می یافت تا ثواب ببرد!!!

 در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هریک کاری انجام می دادند. بعضی سبزی پاک میکردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می کردند. عده ای دیگ های بزرگ را روی اجاق میگذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود.

خود شاه هم بالای ایوان می نشست و قلیان میکشید و از آن بالا نظاره گر کارها بود.

سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد.

بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد و او می بایست کاسه آنرا از اشرفی پرکند و به دربار پس بفرستد.( معنی ثواب رو هم فهمیدیم !)

کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند.

پرواضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می شد کمتر ضرر می کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می کرد حسابی بدبخت میشد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می شد٬ آشپزباشی به او می گفت: بسیار خب! بهت حالی میکنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد!

نظرات 5 + ارسال نظر
mona شنبه 30 دی‌ماه سال 1391 ساعت 19:34 http://kolebar.blogsky.com

jaleb boud
.
.
.
rasti agar moafegh be tabadol e link hasti khabar bede

div0one دوشنبه 2 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 11:46

تو اسم نداری؟

div0one سه‌شنبه 3 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:24

Girim dashte basham?!!!

ولش, نمیخوای بگی نگو؛ فقط یه لحظه کنجکاو شده بودم!

فاطمه چهارشنبه 4 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 19:51

دلم کلی براتون تنگیده

div0one پنج‌شنبه 5 بهمن‌ماه سال 1391 ساعت 21:00

He...
Adat nadaram konjkavie bacheharo sarkub konam vali khodet gofti,bikhi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد