ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı
ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

ıllıllı25ⓕⓐⓡⓐⓡⓨıllıllı

تولد تولد تولدت مبارک

باز کن پنجره ها را که نسیم ، روز میلاد اقاقی ها را جشن میگیرد

و بهار ، روی هر شاخه کنار هر برگ شمع روشن کرده است . . .

  لمس بودنت مبارک

(emmaدر حال حمله به کیک)

(اینم کیکشه)

emma جان پانزده سالگیت مبارک

تولدت مبارک..یوووووهووووووو

نایت اسکین  

نایت اسکین

emma جونم بهترین دوستم تولدت مبارک! 

 نایت اسکین 

نایت اسکین  

بووس بووووس بوووووووس 

نایت اسکین

شعر اول رو حمید مصدق گفته بوده که همه خوندن یا شنیدن :
تو به من خندیدی و نمی دانستی
من به چه دلهره از باغچه همسایه سیب را دزدیدم
باغبان از پی من تند دوید
سیب را دست تو دید
غضب آلود به من کرد نگاه
سیب دندان زده از دست تو افتاد به خاک
و تو رفتی و هنوز،
سالهاست که در گوش من آرام آرام
خش خش گام تو تکرار کنان می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چرا باغچه کوچک ما سیب نداشت

بعدها فروغ فرخزاد اومده و جواب حمید مصدق رو اینجوری داده:
من به تو خندیدم
چون که می دانستم
تو به چه دلهره از باغچه ی همسایه سیب را دزدیدی
پدرم از پی تو تند دوید
و نمی دانستی باغبان باغچه همسایه
پدر پیر من است
من به تو خندیدم
تا که با خنده خود پاسخ عشق تو را خالصانه بدهم
بغض چشمان تو لیک
لرزه انداخت به دستان من و
سیب دندان زده از دست من افتاد به خاک
دل من گفت: برو
چون نمی خواست به خاطر بسپارد
گریه تلخ تو را
و من رفتم و هنوز
سالهاست که در ذهن من آرام آرام
حیرت و بغض تو تکرار کنان
می دهد آزارم
و من اندیشه کنان غرق در این پندارم
که چه می شد اگر باغچه خانه ما سیب نداشت

و از اونا جالب تر جوابیه که یه شاعر جوون به اسم جواد نوروزی بعد از سالها به این دو تا شاعر داده
که خیلی جالبه بخونید :

دخترک خندید و
پسرک ماتش برد !
که به چه دلهره از باغچه ی همسایه، سیب را دزدیده
باغبان از پی او تند دوید
به خیالش می خواست،
حرمت باغچه و دختر کم سالش را
از پسر پس گیرد !
غضب آلود به او غیظی کرد !
این وسط من بودم،
سیب دندان زده ای که روی خاک افتادم
من که پیغمبر عشقی معصوم،
بین دستان پر از دلهره ی یک عاشق
و لب و دندان ِ
تشنه ی کشف و پر از پرسش دختر بودم
و به خاک افتادم
چون رسولی ناکام !
هر دو را بغض ربود...
دخترک رفت ولی زیر لب این را می گفت:
" او یقیناً پی معشوق خودش می آید ! "
پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:
" مطمئناً که پشیمان شده بر می گردد ! "
سالهاست که پوسیده ام آرام آرام !
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز !
جسم من تجزیه شد ساده ولی ذرّاتم،
همه اندیشه کنان غرق در این پندارند:
این جدایی به خدا، رابطه با سیب نداشت

اولین دروغ

کم کم بهت ثابت میشه
که اگر دروغ اول را راحت بخشیدی
منتظر دروغ های بعدی با وقاحت بیشتر باشی !!! 
واقعا که همتون بی معرفتید..................................................

memories

میدونم دیر شده ولی حالا خیلی هم دیر نیست... 

به امید اینکه از صاحبش خبری بشه... 

   

البته اون شعر مانتوی خزی مال خودمه ها....البته خودتون میدونید... 

دلم تنگتونه... 

جدی میگم... 

راستی خیلی بی معرفتین...همتون.... 

دیدین گفتم که اخرش فقط خودم میمونم... 

باز دم الیا و اما وپروفسور گرم....

رزم رستم و ویروس

کنون رزم رستم و ویروس شنو ……. دگرها شنیدستی این هم شنو

که اسفندیارش یکی دیسک داد ……. بگفتا به رستم که ای نیکزاد

در این دیسک باشد یکی فایل ناب ……. که بگرفتم از سایت افراسیاب

چنین گفت رستم به اسفندیار ……. که من گشنمه نون سنگگ بیار

جوابش چنین داد خندان طرف ……. که من نون سنگگ ندارم به کف

برو حال می‌کن بدین دیسک,هان! ……. که هم نون و هم آب باشد در آن

تهمتن روان شد سوی خانه‌اش ……. شتابان به دیدار رایانه‌اش

چو آمد به نزد Mini Tower اش ……. بزد ضربه بر دکمه Power اش

دگر صبر و آرام و طاقت نداشت ……. مر آن Disk را در Drive اش گذاشت

نکرد هیچ صبر و نداد هیچ لفت ……. یکی List از Root دیسکت گرفت

در آن Disk دیدش یکی File بود ……. بزد Enter آنجا و اجرا نمود

کز آن یک Demo شد پس از آن عیان …… با فیلم و موزیک و شرح و بیان

به ناگه چنان سیستمش کرد Hang …… که رستم در آن ماند مبهوت و منگ

چو رستم دگرباره Reset نمود ……. همی کرد Hang و همان شد که بود

تهمتن کلافه شد و داد زد ……. ز بخت بد خویش فریاد زد

چو تهمینه فریاد رستم شنود ……. بیامد که لیسانس رایانه بود

بدو گفت رستم همه مشکلش ……. وز آن Disk و برنامه خوشگلش

چو رستم بدو داد قیچی و ریش ……. یکی دیسک Bootable آورد پیش

یکی Toolkit، Hard اندرش ……. چو کودک که گردد پی مادرش

به ناگه یکی رمز Virus یافت ……. پی حذف امضای ایشان شتافت

چو Virus را نیک بشناختش ……. مر از Boot Sector برانداختش

یکی ضربه زد بر سرش Toolkit ……. که هر Byte آن گشت هشتاد Bit

به خاک اندر افکند Virus را ……. تهمتن به رایانه زد بوس را

چنین گفت تهمینه با شوهرش …….. که این بار بگذشت از پل خرش

دگر باره اما خریت مکن …….. ز رایانه اصلا تو صحبت مکن

قسم خورد رستم به پروردگار …….. نگیرد دگر Disk از اسفندیار

عید قربان مبارک

خدایا :موری همصحبت سلیمان ،گوسفندی لایق قربان ،

عنکبوتی محافظ قرآن،سگ اصحاب کهف همنشین انسان !!!

و من ؟؟؟؟؟!!!!!

عید قربان مبارک 

مخصوصا به شما گوسفندای عزیزم

میخوام برم یه جا جیغ بکشم... 

کسی ژیشنهادی نداره که من کجا میتونم برم جیغ بزنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟