یک خاطره

شاید یکی از جالب ترین خاطره ما بچه های راضیه همین استفاده مفید ما از هوشمند شدن مدرسه بود!!!!

دلم تنگ میشه واسه زمانایی که....
s.s.t مینشست پشت کامپیوتر و آهنگ میذاشت....یا وقتی s.s.t نبود الهام یا نگار میرفتن میذاشتن....یا گاهی یاد قدیما میکردیم و مسی میرفت میزد رو این کمدا و بقیه همراهیش میکردن...
دلم تنگ میشه واسه زمانایی که .....
آهنگ میذاشتیم و همه وسط حرکات موزون از خودمون در میاوردیم....لامپارو میبستیم و مرادی هم بهمون خونه داری یاد میداد..... حالا الیا هم اونور هی غر میزد بس کنین و منو رابین هم هی میچرخیدیم و پروفسور بهمون نگاه میکرد و میخندید و چراغ هم اون وسط خودشو نقل مجلس میکرد....
دلم برای همه این روزا تنگ میشه....