▀▄▀▄▀▄ ᶫᵒᵛᵉᵧₒᵤ ▄▀▄▀▄▀

!!!
|^^^^^|
|^^^^^^^^^|
[***********]

تولد تولد تولدت مبارک

مبارک مبارک تولدت مبارک

بیا یه آرزو کن ؛بعدش گمشو کنار خودم شمعاتو فوت کنم! 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

ززیی تولد مبارک....سایت برقرار!

معادلات منطقی!!!

انسان = خوردن + خوابیدن + کار+ لذت

خر =  خوردن + خوابیدن


بنابراین:


انسان = خر + کار + لذت


در اینصورت:


انسان – لذت = خر + کار


به عبارت دیگر


انسانی که لذت نمی برد چون خری است که فقط کار می کند.


 


معادله 2


مرد = خوردن + خوابیدن + پس انداز کردن


خر = خوردن + خوابیدن


بنابر این:


مرد = خر+ پس انداز کردن


بنابر این:


مرد - پس انداز = خر


به عبارت دیگر


مردهایی که پس انداز نمی کنند با خر برابرند


 


معادله 3


زن = خوردن + خوابیدن + هزینه کردن


خر = خوردن + خوابیدن


بنابراین:


زن = خر + هزینه کردن


در اینصورت:


زن – هزینه کردن = خر


به عبارت دیگر:


زنهایی که هزینه نمی کنند خرند.


 


نتیجه گیری از معادلات 2 و 3


مردهایی که پس انداز نمی کنند = زن هایی که هزینه نمی کنند


 


بنابراین:


وقتیکه مردها پس انداز می کنند از خر شدن زن هایشان جلوگیری می کنند(نتیجه منطقی 1)


و زن هاییکه هزینه می کنند از خر شدن مردهایشان جلوگیری می کنند (نتیجه منطقی 2)


 


بنابر این خواهیم داشت:


مرد + زن = خر + پس انداز + خر+ هزینه


 


بنابر این....از نتایج منطقی 1 و 2 می توانیم استنباط کنیم که:


مرد + زن = 2خر که با شادی در کنار هم زندگی می کنند

زندگی

یه جایی از زندگی که رسیدی... تازه می فهمی همیشه سخت ترین سیلی رو از کسی می خوری که روزی بهترین نوازشگرت بوده. ادامه مطلب ...

سوتی رو داشته باش!

بچه ها واسه یکی از دوستای من یه اتفاقه بدی پیش اومده که امیدوارم واسه زودتر خوب شدنش دعا کنید.



ادامه مطلب ...

دل شکسته

نظرتون درباره آدمایی که دل بعضیا رو میشکونن چیه؟

من royayenام فقط اسممو عوض کردم. 

 

فهمیدنش کار سختی نبود

بخند تا نزدمت!!

شما هم قبل از خاموش کردن لامپ

وامیستین مسیر برگشت به جای خوابتون و جای گوشیتون رو از حفظ میکنین

یا فقط من اینجوریم !؟

ادامه مطلب ...

هان؟هان؟مگه چیه؟؟؟؟؟این اهنگ عرفانو دوستدارم!!! 

من این همه دردو نخواستم
وقتی لب رو لب هات گذاشتم
با تو تنها ترسی نداشتم
ترسم ترک و از تو گذشتن
چون من همونی ام میگفتم
هیچ وقت نمیبینم بیفتم
گفتی توی شب هام تو با من تو آخر
شستی روحو دستامو از عالم
 
من میشم عاشق ساده آخر
میشم خامت آره , آخر
بیا بالت وا شه وا شه با من
میشه دام دائم آره آخر
این آب اومد و هر چی که بود برد
من خواب ...جوونه ام از ریشه زود مرد
سایه چند ساله باهامه هر کام افکار خامه
تن داد از خواسته هام به همراه امواج آبش
همواره از راه ساحل دور تر انگار یک خوابه
رنگارنگ ولی یک سرابه با یک کام از دور آغاز پایان واسم بیداره بالا
بکش پودر از دماغت برو بالا
با یک قرص کامل حالا بیخواب تا صبح بیداره
صد سیگار شده سرفه کارش
هنو بیداره و بد خماره
یک چایی با یه قرص خواب که
پایین بیاد این مرده ساکت
این روزگاره همه هم سنام میسوزن تو این کوره عاشقی
من میشم عاشق ساده آخر
میشم خامت آره , آخر
بیا بالت وا شه وا شه با من
میشه دام دائم آره آخر
توی دامتم سال هاست توی رد پاهای گنگ عمرم من ثابتم گرفتی ازم زندگیمو ولی عاشقم
گفتی...ببین دنیا چه خوبه.زنده است حتی رنگ غروبش
ساقی توی شعر ها چه خوبه  

اینجا کارم قتل عمومه هجومه تمومه
توی دامتم...سال هاست توی رد پاهای گنگ عمرم من ثابتم گرفتی ازم زندگیمو ولی عاشقم

سوال

بهم بگین رمزو از کجا فهمیدین؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

هه هه

خیلی لحظه ی تلخیه وقتی داری تو اتاقت میرقصی و آواز میخوونی یه دفه میفهمی یکی از اعضای خانواده داشته تمام مدت نگات میکرده … :|

من از اونجایی که این چند وقته قر تو کمرم خشکیده تجربه کردم


دختری به دوستش: فکر کنم دوست پسرم داره بهم خیانت می‌کنه!
دوستش: از کجا فهمیدی؟
دختر: آخه دیشب پرسیدم کجا بودی ، گفت با دوستم کامبیز بودم…
دوستش: خوب الان مشکل چیه؟
دختر: خوب لامصّب دروغ میگه ، دیروز کامبیز تمام مدت با من بود :|

اعتراف میکنم ک...

۱.اعتراف میکنم که الان برای اینکه بیام وبلاگ کلی با درگیری مامان و بابامو از پا فیسبوک بلند کردم!!(اونوقت میگن نسل ما قاطی داره)

2.اعتراف میکنم که هنوز رو دلم مونده برام از مشهد سوغاتی نیاوردید...(البته به جز اما و الیا)

3.اعتراف میکنم ک...سر کلاس خانم فرهمند با شریک جرمم چوب شوووووور میخوردم!!

4.اعتراف میکنم یه کاری کردم که اگه صاحبش بفهمه قهوه ایم میکند!!!!!!!!

5.اعتراف میکنم که هنوز عروسک بازی میکنم هنوزم مامان عروسکامم...تنها فرقش اینه که الان بچه هام دانشگاه میرن...

6. ,, ,, ,, اگه چیزی واسه کسی خیلی مهم باشه من میدزدمش!! اخه خوب نیست زیاد وابسته بشین!!  

7.,, ,, ,, من عاشق خانم طاهریانم!! عشقم الان کجااااااااااااااااااااااس؟؟؟

8.اعتراف میکنم سر قضیه مشهد رفتن پارسال وقتی اومدن اسامی اونایی که صلاحیت داشتنو خوندن من داشتم سر یه کلاس دیگه امتحان ریاضی جبرانی میدادم.وقتی برگشتم سر کلاس بهم گفتن که زهرا و من اسممون تو لیست نبوده ولی زهرا با اصغر پور حرفیده و میتونه بره...

منم در به در دنبال اصغر پور بودم تا اسممو وارد کنه.ولی زهرا هی میگفت بیخیال شو!!

منم برگشتم سرش داد زدم و گفتم که کار خودت درست شده حالا نمیخوای من بیام؟؟؟؟

فقط نگام کرد...بعد که رفتم خونه $ داد و گفت که نذاشتن اون بره فقط به بچه ها الکی گفته تا سوال پیچش نکنن...

متاسفم...

9. اعتراف میکنم تو عمرم با معرفت تر از پوری ندیدم...اگه کسی نظر مخالف داره...نظرشو برا خودش نگه داره!!

10.وقتی سر کلاس خانم خزایی پرسید اسمم چیه تا برام منفی بزاره؛ من گفتم "ببخشید"...جدا تا یه ربع نفهمیدم چرا کل کلاس منفجر شد....بعدش فهمیدم ایشون داشتن دنبال اسم "ببخشید"تو لیستشون میگشتن!!

11.اعتراف میکنم قبل ازینکه بیام این شر و ورارو بنویسم داشتم به خودکشی فکر میکردم و اینکه دست چپ یا راست؟؟؟؟؟؟؟؟؟

12.اعتراف میکنم تو عمرم فقط یه بار تو فیزیک از خالقیان تقلب گرفتم ک اونم از شانسم اون سوالو اشتب حلیده بود و منم درستمو غلط کردم و نمرم کم شد!!

13.اعتراف میکنم یکی از عکسای بچگی پوری لای کتاب "افسانه ها" صفحه ی 241 داستان "تونگ تونگ و شش تا لولو "گذاشتم!

14.اعتراف میکنن دوستای امسالم خیلی گشاد تشریف دارن...همش می شینن و نمیذارن من حیاط مدرسه رو متر کنم!!

15. ,, ,, ,, من که انقدر خوره ی فیلمم فیلم تایتانیکو تاحالا کامل ندیدم!!

16.,, ,, ,, هوس سان شاین کردم...کسی نمیخواد منو کافی شاپ مهمون کنه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

17. اعتراف میکنم دلیل این که از قارچ و خامه متنفرم اینه که وقتی 8 سالم بود تصمیم گرفتم به اندازه ی همه ی عمرم خامه و قارچ بخورم !!

اونروز حدود 20 تا شیرینی خامه ای خوردم... فک کنم کافی بوده..الان دیگه زده شدم!!!

18.اعتراف میکنم تا 3 سال پیش به گوشت کوب,بوش کوب میگفتم......

19.اعتراف میکنم به خرشانسی پوری تا حالا ندیدم...

سر امتحان حرفه ی ترم دوم ایشون کلا 5تا سوال ج داده بودن بعد زدن زیر گریه و خانم داستانی دلش سوخت و از رو برگه ی من جوابارو براش میخوند!!!

حالا اگه ما بودیم سیل هم راه مینداختیم کسی کمک نمیکرد.

 20.,,      ,,        ,, شکلکای این پستو از یه وبلاگ دیگه دزدیدم!

21.اعتراف میکنم که عاشق اعتراف کردنم واگه قضاوت کنید ناراحت نمیشم چون عادت دارم...هرچند میخواستم واسه این پستم اجازه ی نظر دهی ندم!!

دیگه...بیخی!!  

22. ,, ,, ,,عاشق کلمه ی بیخیالم... ولی نمیشه ادم بیخیال هرچیزی بشه 

دقت

در اولین ساعت درس کلاس تشریح و کالبد شکافی‌ یک دانشکده پزشکی‌ استاد به دانشجویان سال اول میگوید: 


به شما تبریک میگویم که در کنکور قبول شده و الان رسما دانشجوی پزشکی‌ هستید. ولی‌ برای فارغ التحصیل شدن و پزشک شدن هم باید "دقت عمل" داشته باشید و هم "رقت عمل".

همه شما باید این کار که من الان می‌کنم را انجام بدهید اگر نه به درد این رشته نمی خورید و اخراج هستید!! سپس یک جسد وارد کلاس می‌کند و ناگهان انگشتش را تا ته در چشم جسد فرو می‌کند می گذارد توی دهانش.

و می گوید حالا شما هم باید همین کار را بکنید!! 


دانشجوها شوکه می شوند و اعتراض می کنند ولی‌ استاد می گوید الا و بلا باید بکنید و گرنه اخراج هستید. 

چند تا دخترها غش می کنند، پسرها بالا می اورند، ولی‌ با هر بدبختی هست همه دانشجوها آخرش انگشت در چشم جسد می کنند و می گذارند در دهنشان .


استاد میگوید: 

هان. شما همه رقت عمل تان خوب بود ولی‌ دقت عمل نداشتید. شما همگی‌ انگشت اشاره را در چشم جسد کردید و مکیدید ولی‌ من انگشت اشاره را در چشم جسد کردم و انگشت وسط را مکیدم. سعی‌ کنید بیشتر  دقت کنید !!!


دانشجویان:     

استاد:

جسد:

پزشکی:

دقت:

من:



از مکه فروغ ایزدی پیدا شد / سرچشمه فیض سرمدی پیدا شد

در هفدهم ربیع از دخت وهب / نو دسته گل محمدی پیدا شد

میلاد رئیس مکتب، محمد مصطفی(ص)
و رئیس مذهب، صادق آل عبا مبارک باد

کی میتونه؟

lین تست هوش مربوط به امتحان استخدامی بخش IT یکی از دانشگاه های ژاپن بوده است
( فقط تعداد خیلی کمی از شرکت کنندگان توانستند موفق بشوند ) 


برای شروع ، روی دایره بزرگ آبی رنگ کلیک کنید.

قوانین بازی : خوب دقت کنید. 

1- در هر بار، حداکثر 2 نفر با قایق می توانند به طرف دیگر رودخانه بروند.

2-پدر نمی تواند بدون حضور مادر ، با دختران تنها بماند.

3-مادر هم ، نمی تواند بدون حضور پدر ، با پسرها بماند.

4-دختر مو قرمز (شرور ) نباید با هیچیک از اعضای خانواده تنها بماند.

5- تنها پلیس ، پدر و مادر می توانند قایق را برانند.

با کلیک روی افراد اونا سوار قایق میشن. 

و با کلیک روی دکمه قرمز میله کنار اسکله ، قایق حرکت می کند.

برای شروع به لینک زیر برید ...


http://freefunstuffs.com/japanese-iq-test

بدبختی

بچه ها به نظرتون بزرگترین بدبختی ما دانش آموزا چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

این سوالیه که خیلی وقته باهاش درگیرم ولی هنوز جوابشو پیدا نکردم.

emma watson-zac efron

فکر کنم شاید یه کوچولو این پست حال emma رو بگیره.......  

 

خلاصه میگم....... 

ایشون یه فیلم با همراهی نیکول کیدمن بازی کردن " the paperboy''که من فقط 5 دقیقه اولشو دیدم... 

یعنیییییییی خیلی بد بود.  

با عرض پوزش واسه همین نمیتونم بگم موضوع داستان چیه

 

  

فیلم The Perks of Being a Wallflower  

ایشون هم یه فیلمی بازی کردن که به نظر من نسبت به شهرتی که داره بهتره اینجور فیلملا رو بازی نکنه  

این یکی در مورد یه پسره بود که خیلی بیییییییییغ تشریف داشتن وارد دبیرستان میشن... 

و اصلا هم کلا بروبچ اون دبیرستان خوب نیستن.  

بهر حال این پسره تو فیلم عاشق اما که (سال آخریه) میشه ولی چون فقط دوست بودن هیچوقت بهش نمیگه.... 

درحالی که هم اما و هم بقیه میدونستن!! 

اینی که تعریف کردم کلی سانسور داشت 

 

logan lerman + لوگان لرمن + charlie + sam + اما واتسون + emma watson + perks of a being wallflower 

اصلا هم خنده دار نیس!!!!!

ما تو خونمون سینه خیز میریم تا سماور که کسی نفهمه

اگه یکی بفهمه ، یه سینی چای رفته تو پاچمون !

ادامه مطلب ...

بیییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییب

سلام.... یه مدتی نبودم این روزا داستانی دارم با خودم.خلاصه ببخشید....

 

یکم از مدرسه و معلما و دوستای جدیدتون بگین. 

اول خودم....

ادامه مطلب ...

قصه آش ناصرالدین شاه

یاد خانم فرهمند افتادم و اون آش مریم!

یادش به خیر!




ناصرالدین شاه سالی یکبار آش نذری می پخت و خودش در مراسم پختن آش حضور می یافت تا ثواب ببرد!!!

 در حیاط قصر ملوکانه اغلب رجال مملکت جمع می شدند و برای تهیه آش شله قلمکار هریک کاری انجام می دادند. بعضی سبزی پاک میکردند. بعضی نخود و لوبیا خیس می کردند. عده ای دیگ های بزرگ را روی اجاق میگذاشتند و خلاصه هرکس برای تملق و تقرب پیش ناصر الدین شاه مشغول کاری بود.

خود شاه هم بالای ایوان می نشست و قلیان میکشید و از آن بالا نظاره گر کارها بود.

سر آشپزباشی ناصرالدین شاه مثل یک فرمانده نظامی امر و نهی می کرد.

بدستور آشپزباشی در پایان کار به در خانه هر یک از رجال کاسه آشی فرستاده میشد و او می بایست کاسه آنرا از اشرفی پرکند و به دربار پس بفرستد.( معنی ثواب رو هم فهمیدیم !)

کسانی را که خیلی می خواستند تحویل بگیرند روی آش آنها روغن بیشتری می ریختند.

پرواضح است آنکه کاسه کوچکی از دربار برایش فرستاده می شد کمتر ضرر می کرد و آنکه مثلا یک قدح بزرگ آش (که یک وجب هم روغن رویش ریخته شده) دریافت می کرد حسابی بدبخت میشد.

به همین دلیل در طول سال اگر آشپزباشی مثلا با یکی از اعیان و یا وزرا دعوایش می شد٬ آشپزباشی به او می گفت: بسیار خب! بهت حالی میکنم دنیا دست کیه! آشی برات بپزم که یک وجب روغن رویش باشد!