احساس الان من....

خـــُدایـــا!!!
مـــی تــَوانَـــمـــ اَنـــدَکـــی با تــو خَلوَتـــ کُنَمـــ؟؟؟
قـــول مـــی دَهَمـــ بیشتـــَر از چــَند لَــحــظهـــ وَقـــتــَتـــ را نَگـــیرَمــــ!
گــوشَتـــ را جـــلو بیاوَر...
بیا
بیا نــَزدیکـــ تر...
"من خستـــهـــ اَمـــ"
مـــی شـــِنَـــوی؟؟؟

خـــــوشبخـــت تـــــرین آدم هــــا اونــــایـــی هستــــن کــــه ایـــن جمـــله رو میشنـــوند:

"عیــــــب نــــداره، با هـــــم درستـــــش میکنیــــم"

زیادی صاف نباش؛
آدم ها در جاده های صاف؛
بیشتر ویراژ می دهند ...!


همـچـون ساعـت شنی شــده ام ؛

کــه نـفــس هـای آخـرش را مـیـزنـد

و الـتـمـاس مـیـکــنــد

یـکـی پـیـدا شـود و بـرش گــردانـد

مــن هــم …

نه … !

لـطــفـا بـرم نـگــردانـیـد !!!

بــگـذاریــد تــمام شــوم
یه جایی باید دستشو بکشی ،
نگهش داری ..
صورتشو رو میون دستات محکم بگیری ..
بگی : ببین ؛
من دوستت دارم .. ♥ نرو :* ..
مـا عــادت کـردیـم وقـتـی تـوی خــونـه فــیـلم مـی بـیـنـیم ، تمام که شد و بـه تیتراژ رسـید دسـتـگاه رو خـامــوش مــی کـنـیـم یـا اگــه تـوی ســیـنما بـاشــیم ســالـن رو تــرک مـی کــنـیم .مـا تـوی زنــدگـیـمون هـم هـیـچ وقــت کــســانی کــه زحــمـت هـای
اصــلـی رو بــرای مــا می کشن نـمی بـیـنیم ، ما فـــقـط کــســانـی رو دوســت داریـم بـبـینـیم کــه بــرامـون نـقـش بــازی مـی کـنن
زندگی دیکته گفت و ما .. همش غلط پشت غلط ...
عشق رو نوشتیم با الف ... نقطه گذاشتیم سر خط ...مَــتــرسَـــک ،
حــرف ِ دلــت را خــوب میــدانَــم،
میــدانَــم دَرد دارد !
باشــــی ُ
وجـودت را هیـچ بدانـَنـد ...


از من فاصله بگیر...

هر بار که به من نزدیک می شوی...

باور می کنم هنوز می شود زندگی را دوست داشت!

از من فاصله بگیر...

خسته ام از امیدهای کوتاه...!



این روزها از سنگ شدنم حرف میزنند...
همان سنگی که برای "تو"
از هر خاکی، خاکتر بود...!!

به من اجازه چاپ نمیدهند , میگویند:

داستانی که نوشته ای قابل باور نیست ,

اما من ,

فقط خاطراتم را نوشته بودم...

نگران نباش حال دلم خوب است!!!

نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست،نه از شیون های مداومش...

به وقت _ خواستن _ تو


آرام جوری که نبینی و نشنوی،گوشه ای نشسته و رویاهایش را به خاک می سپارد...
چقدر سخته پس از پشت سر گذاشتن کلی خاطره ی قشنگ...
با بی اعتنایی و بی تفاوتی بهت بگه:
هر جور راحتی کسی مجبورت نکرده بمونی!!
وقتــــــی "رفتــــــی" تا آخــــــر "بــــــرو" . . .

وقتــــــی "مانــــــدی" تا آخــــر "بمــــان" . . .

ایــــــن تــــــن.....

خستــــــه ســــــت !

از نیــــــمه رفــــــتن ها.............

از نیــــــمه مانـــــدن ها..............
ــیچـے مِثِـــ یـڪــ عَطــــر آشنــآ ...
عُمـقــ ـ فآجعـﮧ رو نمـــے ڪوبـﮧ تــو مَغزتـــ ـ ـ (!!)
و گاɞـے فقطـ ـ ـ یڪـــ تشآبـﮧ اωــϱ (!!)
بــَراے چَـטּ لـפظـﮧ ـ ـ بــآعثـــ مـے شـﮧ בقیقــا اפـωـاس ڪُنـے
ڪـﮧ قَــلبتـــ(❤) בآرـﮧ اَز تـــو ωـینـَﮧ تـ ڪَنـבه میشـﮧ (!!)

×× اونیـــ کهـ میخندهـ هزار تا درد دارهـــــــ

ولیــــــــ اونیــــــ که گریهــــ میکنهــــــ...

به هزار تا از دردهاشـــــــــ خندیدهــ ,

اما جلویـــ یکیشونـــــ بدجورـی کـــــــــــم آوردهــ



×× این دلــــ خستهـ یـ دیوانه امـــــ ، عجیبــــــــ یک اتفاقــــ غیر منتظرهــ یـــ خوبـــــــــــــــ
میخـــــــــواهدـ .....
مثــلــــــ برگشتنــــــ تــــو ××



وقـتـی حـس میکـنم

جآیــی در ایــن کرِه ی خآڪـی

تــو نفس میکــشــی و مـن

از هــمآטּ نفـس هآیتـــ ،،، نفس میکشم !

تـو بــآش !!!

هـوآیتـــ ! بـویـتـ ! برآی زِنده ماندنم ڪـآفـــی است


×× دلم میخواهد کسی بیاید

بازو هایم را محکم بگیرد

تکانم بدهد

با صدای بلند بگوید

بلند شو

به خودت بیا

همه اش یک شوخی بود ...

و همه با صدای بلند بخندند و

تو هم بخندی . . .





~~~~ گـاهـی بـه تـمـامـی دارایـیـت حـسـودی میـکـنـم

بـه تـخـت خـوابـت . . .

بـه بـالـشـتـی کـه در آغـوش مـیـگـیـری . . .

گـوشـی مـوبـایـل هـمـیـشـه هـمـراهـت . . .

سـویـیـچ مـاشـیـنـت . . .

آری مـ ـن . . . حـسـودم . . . !


× × × احساس میکنم بد بازی را باختم...

حواست هست؟؟

من یارت بودم نه حریفت!!!

~ ~ ~ گاهی وقـــتها از شدت دلتنگی... گریه که هیچ....
دلت میخواهد... های های بمیری....

~ ~ آهــــــای!
بــــــا تــو ام!
تــــآ آخــرِ عمـــــرت مـــدیونی!
بـــه کـــــسی کـــه بـــاعث شــدی.....
بــــعد از تــــو دیگـــــه عــــــاشق...
هیچــــکس نشــــه!
می فهــــمی..... ~ ~


~ ~ ~ روزے مے رسَـد کـِﮧ دَر خیال خُـود
جای خالے ام را حِس کـُـنے
دَر دِلَت با بغض بگـُویے :
" ڪاش اینجآ بود "
اما مَـטּ دیگـَـر
بـﮧ פֿـوآبَت هَم نِمے آیَم!!
× × × نفس می کشم تا ... به جای مرده ها خاکم نکنند !

اینگونه است حال من .. چیزی نپرس ... !!




× × × بهش بگو دوستت دارم

اگه وقتی می خنده خوشگل تر می شه
اگه صداش بی نظیره
اگه خوب شرایط ِ بحرانی رو کنترل می کنه
اگه بهتون آرامش میده.
اگه می تونه غافلگیرتون کنه.
اگه دوست دارین سربه سرش بذارید که بهتون بگه دیوونه
اگه بهش می گید رفتم ،که نرو گفتنش رو بشنوید
اگه مهربونه
اگه ماهه
اگه خوبه
اگه دست هاشو دوست دارید
بهش بگید خب....!
بهش بگید ...
تا دیر نشده ...! × × ×


~ ~ ~ لمس کن کلماتی را
که برایت می نویسم
تا بخوانی و بفهمی چقدر جایت خالیست…
تا بدانی نبودنت آزارم می دهد…
لمس کن نوشته هایی را
که لمس ناشدنیست و عریان…
که از قلبم بر قلم و کاغذ می چکد
لمس کن گونه هایم را
که خیس اشک است و پر شیار…
لمس کن لحظه هایم را…
تویی که می دانی من چگونه
عاشقت هستم٬
لمس کن این با تو نبودن ها را
لمس کن…
همیشه عاشقت میمانم
دوستت دارم ای بهترین بهانه ام ~ ~ ~
.
.
.
.