شاید بتونی بازم بخندی

 مکالمه ای بین من و مادرم:
-مامان
- جونم
- داشتم ماست می خوردم
- نوش جونت پسرم
- ریخت رو فرش
- کوفتو بخوری نکبت؛ خاک تو سرت....
 

 

 


چند وقت پیش با بابام دعوام شد، دستشو برد بالا که
بزنه تو صورتم...!
منم یهو رفتم تو فاز هندی گفتم:
بزن بابا..!
بزن !
بزن بذار بفهمم که پدر بالا سرمه...!
بزن که بفهمم هنوز بی صاحاب نشدم...!
بزن بابا!
ودر نهایت ناباوری بابام زد تو گوشم 
 

زنگ زدم پشتیبانی میگم: چرا سرعت اینترنتم کم شده؟
    میگه: چون کندی سرعت دارین!
گفتم اجرت با سید الشهدا خیالم راحت شد، یه خانواده از نگرانی در     اوردی ! پس دلیلش اینه! البته خودمم شک کرده بودم!
 

    
یه زمانی توو مدرسه با دوستمون هماهنگ می کردیم که : تو اجازه بگیر     برو بیرون منم 2دقیقه دیگه میام!
بعد معلم عقده ای می گفت صبر کن تا دوستت بیاد بعد برو.....
من که حلالشون نمی کنم!!!!!

     

دست مخترع کولر درد نکنه چون:
اگه به ما بود الان
 یا میگفتیم مشیتِ خدا در اینه که هوا گرم باشه و حتما یه حکمتی
 هست،باید تحمل کرد و نباید تو کارِ خدا دخالت کرد!!
یا اینکه یه دعا ساخته بودیم و میگفتیم باید
 روزی 70 بار از روش خوند تا خنک شد...!
اگرم میخوندیم و خنک نمیشدیم،میگفتن با اخلاص نخوندیو
 فقط بنده های واقعی و با تقوا خنک میشن ...
 

 

 

سلامتی پنگوئن که یه ذره قد داره، اما بازم لاتی راه میره ....
     

 
یادش به خیر زمانی که راهنمایی بودیم یه دبیر داشتیم هر موقع از دست ما عصبانی میشد میگفت: گوساله ها خجالت بکشید من جای پدرتون هستم!
 

 

دقت کردین وقتی با ماشین هستیم
احساس میکنیم گم شدیم اول ضبط ماشین رو کم میکنیم!!!
 


دیشب پشت چراغ قرمز یه دختره خشگل و ناز توی یه سانتافه بود ...
براش دست تکون دادم ، اونم همینکارو کرد و بوسم برام پرت کرد !
خلاصه عشق وصفا و صمیمیت .. خیلی خوشگل داشت پا میداد
.
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
فقط تنها ایرادی که داشت این بود که سنش حدودِ 4 یا 5 سال بود
 

 

همیشه یه احمقی پیدا میشه که ماشینشو جلوی پارکینگ خونه ت پارک کنه ... حتی اگه خونه نداشته باشی !!!
 

 

رفتم دنبالِ خواهرم از دانشگاه بیارمش
 برگشتنه گشت بهمون گیر داده ، میگه خانوم کى باشن؟
 منم با حالت عصبانى میگم خواهرمه! مشکلى هست؟
بعد یهو خواهرم میگه :
جناب سروان دروغ میگه !!!
دوست دخترشم ؟؟؟؟
 میگم دروغ میگه به خدا جناب سروان ؟
 یارو هم مدارک ماشینُ گرفت گفت بیا کلانترى معلوم میشه!!
به خواهرم میگم مرض دارى مگه!!!!
میگه بریم کلانترى بعد بابا اینا بیان دنبالمون مامورِ ضایع بشه یه  ذره بخندیم؟؟؟
 

 

 

یه بار رفته بودم درمانگاه آمپول بزنم،
یه دختره اومد آمپولمو بزنه،معلوم بود خیلی تازه کاره!
همینجوری که سرنگو گرفته بود توی دستش،لرزون لرزون اومد سمت من و     گفت:
 "بسم الله الرحمن الرحیــــم"
منم که کپ کرده بودم از ترسم گفتم:
"اشهد ان لا اله الا الله"!
هیچی دیگه...
انقدر خندید که نتونست آمپولو بزنه و خدارو شکر یکی دیگه اومد زد...!
 

 

 

برای من سس نریز !!
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    .
    (دکتر شریعتی در فلافلی)
    
 

 

 

هشت صبح راه میافتم 8:30 میرسم
هفت و نیم راه میافتم 8:30 میرسم
هفت راه میافتم 8:30 میرسم
شش راه میافتم 8:30 میرسم 

نصفه شب راه میافتم 8:30 میرسم 

از معجزات تهران اینه هر ساعتی راه بیوفتی بیای سر کار هشت و نیم     میرسی
 
 

 تو مترو داری اس ام اس می دی باید بابغل دستیت حتمن مشورت کنی !!
چون اونم در جریانه کامل...بالخره دوتا عقل بهتر کار می کنه !!!
     
 

به منشیه میگم برو تو پروگرام فایل , میگه کامپیوترو روشن کنم ؟ ....نه , چند تا سوراخ پشت کیس گذاشتن , از اونجا سعی کن به یاری خدا وارد میشی
 

 

 
متأسفانه یا خوشبختانه، نگاه کردن به پر شدن دانلود از نگاه کردن  به منظره‌ی دشت‌های پیچیده در باد لذیذتر است
 

 

خلاصه ی شرایط و ضوابط گارانتی اجناس در ایران
    .
    .
    .
    .
    .
    .
به هر دلیلی اگر خراب بشود شامل گارانتی نمی شود ..!
 

 

به غضنفر میگن چرا خودکشی کردی؟ افسرده‌ای؟
 میگه نه بابا، خوبم، می‌خواستم تو اوج خداحافظی کنم !
     


آیا میدانستید گونه ای از عنکبوت های ماده بعد از جفت گیری
نر های خود را میخورند !؟
آنها تنها موجوداتی هستند که فهمیده اند ، شوهر به هیچ دردی     نمیخورد !
     

غضنفر ناراحت بوده
بهش میگن چی شده ؟
میگه : ملت زیر پنجرشون گیتار میزنن …
زیر پنجره ما هم یه وانتی استارت میزنه ، روشنم نمیشه !
    
 

 خدایا
هر دری رو خواستی ز حکمت ببندی
 نزدیکِ در یخچال ما نشو !
ممنون
 
 

 همتون تنهایین … همراه اول دروغ میگه !
“ایـرانسـل”

نظرات 6 + ارسال نظر
S.S.T دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 15:48

الیا دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 16:07

به دکتر شریعتی من توهین نکنااااااااااااا

دکتر شریعتی من؟(مردمو صاحب میشی!)
هر وقت تو به ریحانای من توهین نکنی منم به اموالت توهین نمیکنم!

پروفسور دوشنبه 8 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 17:12 http://happy.iran.sc


ولی همه شونو قبلاً خونده بودم!

به چه حقی قبلا خونده بودی؟

الیا سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:17

خیله خب معامله خوبیه دیگه به عشق من توهین نکن

باشه...توهم دیگه به عشقم توهین نکن!

emma سه‌شنبه 9 خرداد‌ماه سال 1391 ساعت 11:23

مـــــــــــــــــــــــــرســــــــــــــــــــــــــــــــــی
خوشم اومد....

روشا شنبه 10 تیر‌ماه سال 1391 ساعت 22:00

تعجب نکنین ُمهتابم ) بامزه بود

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد